صفتها کلماتی هستند که برای توصیف افراد، اشیا و موقعیتها استفاده میشوند. یادگیری صفت های کاربردی انگلیسی کمک میکند دایره لغاتمان بیشتر شود و حرفها و نوشتههایمان بهتر و طبیعیتر باشند. در این مطلب، با انواع صفتهای مهم در انگلیسی آشنا میشویم و یاد میگیریم چگونه از آنها استفاده کنیم.
چرا یادگیری صفت های کاربردی انگلیسی مهم است؟
صفتها یکی از مهمترین بخشهای زبان انگلیسی هستند که برای توصیف افراد، اشیا، مکانها و احساسات استفاده میشوند. آنها میتوانند ویژگیهای ظاهری، شخصیتی یا شرایط خاصی را بیان کنند. بدون صفتها، جملات ساده و بدون جزئیات خواهند بود و انتقال معنی سختتر میشود.
مثلاً جملهی She has a dress (او یک لباس دارد) اطلاعات زیادی به ما نمیدهد، اما اگر صفت اضافه کنیم، جمله دقیقتر میشود: She has a beautiful red dress (او یک لباس قرمز زیبا دارد). این جمله تصویر واضحتری در ذهن ایجاد میکند.
صفتها در مکالمات روزمره، نوشتار رسمی و غیررسمی، داستاننویسی و حتی آزمونهای زبان مثل آیلتس و تافل اهمیت زیادی دارند. یادگیری صفتها به زبانآموزان کمک میکند تا راحتتر صحبت کنند، متنها را بهتر بفهمند و توصیفهای دقیقتری داشته باشند. همچنین، دانستن ترتیب صحیح صفتها در جمله و تفاوت بین انواع آنها از مهارتهای مهمی است که برای تسلط بر زبان انگلیسی باید یاد گرفت.
جنبه | توضیح | مثال |
توصیف افراد | استفاده از صفتها برای بیان ویژگیهای ظاهری و شخصیتی افراد. | He is a kind and intelligent person. (او فردی مهربان و باهوش است.) |
توصیف اشیا و مکانها | کمک به ارائه جزئیات بیشتر درباره چیزها و فضاهای مختلف. | The house is spacious and modern. (خانه جادار و مدرن است.) |
بیان احساسات و حالات | توصیف حالتهای عاطفی و روحی افراد. | She feels exhausted after a long day. (او بعد از یک روز طولانی احساس خستگی میکند.) |
استفاده در آزمونهای زبان | نشان دادن دقت و توانایی در توصیف جزئیات برای بهبود مهارت نوشتاری و گفتاری. | A well-structured essay should include descriptive adjectives. (یک مقاله ساختارمند باید شامل صفتهای توصیفی باشد.) |
دسته بندی صفت های کاربردی انگلیسی با ترجمه فارسی
صفتها بخش مهمی از زبان انگلیسی هستند و برای توصیف اشیا، افراد، احساسات و موقعیتها استفاده میشوند. اگر صفتهای مختلف را یاد بگیریم، میتوانیم صحبتهای دقیقتر و طبیعیتری داشته باشیم و نوشتههای خود را بهتر و روانتر بیان کنیم. در این بخش، صفتهای پرکاربرد انگلیسی را در چند گروه معرفی میکنیم و همراه با مثال و ترجمه، یادگیری آنها را آسانتر میکنیم.

بیشتربخوانید: کلاس خصوصی زبان انگلیسی
صفت های عمومی و توصیفی
صفتهای عمومی و توصیفی در زبان انگلیسی برای بیان ویژگیهای کلی افراد، اشیا و موقعیتها استفاده میشوند. این صفتها در مکالمات و نوشتههای مختلف به کار میروند و بسیار پرکاربرد هستند، زیرا میتوان از آنها در موقعیتهای گوناگون استفاده کرد.
مثالها:
- This house is beautiful. (این خانه زیبا است.)
- The book was very interesting. (کتاب خیلی جالب بود.)
- That restaurant is expensive, but the food is great. (آن رستوران گران است، اما غذا عالی است.)
صفت های مثبت شخصیتی
این دسته از صفتها برای توصیف ویژگیهای خوب و پسندیده افراد به کار میرود. استفاده از این واژگان در مکالمات روزمره به شما کمک میکند تا دیگران را به شکل مثبتی توصیف کنید.
مثالها:
- My grandmother is very kind to everyone. (مادربزرگم با همه مهربان است.)
- Sarah is a friendly and outgoing person. (سارا فردی دوستانه و اجتماعی است.)
- He is the most hardworking student in the class. (او سختکوشترین دانشآموز کلاس است.)
صفت های منفی شخصیتی
بعضی از صفات برای توصیف ویژگیهای منفی افراد استفاده میشوند. این واژهها بیشتر در مکالمات غیررسمی یا هنگام هشدار دادن به دیگران به کار میروند.
مثالها:
- He is too arrogant to accept criticism. (او بیش از حد مغرور است که انتقاد را بپذیرد.)
- Don’t be so selfish, think about others too. (اینقدر خودخواه نباش، به دیگران هم فکر کن.)
- He is lazy and never finishes his work on time. (او تنبل است و هیچوقت کارش را بهموقع تمام نمیکند.)
توصیف قد و اندام
این صفتها برای بیان ویژگیهای بدنی و ظاهر افراد به کار میروند.
مثالها:
- He is very tall for his age. (او برای سنش خیلی بلندقد است.)
- My sister is quite short, but very energetic. (خواهرم کوتاهقد است، اما بسیار پرانرژی است.)
- She is slim and looks very elegant. (او لاغر است و خیلی شیک به نظر میرسد.)

بیشتر بخوانید: آموزش آنلاین زبان انگلیسی
توصیف چهره و مو
این صفتها برای بیان ویژگیهای چهره و مو به کار میروند.
مثالها:
- She has blonde hair and blue eyes. (او موهای بلوند و چشمان آبی دارد.)
- He is brunette with curly hair. (او موهای قهوهای و فرفری دارد.)
- Her hair is naturally curly. (موهای او به طور طبیعی فر است.)
توصیف احساسات
احساسات میتوانند مثبت یا منفی باشند و با استفاده از صفتهای مناسب، میتوان آنها را در مکالمات یا نوشتار دقیقتر بیان کرد.
مثالها:
- Happy (شاد) → She looks very happy today. (او امروز خیلی خوشحال به نظر میرسد.)
- Sad (ناراحت) → He felt sad after hearing the bad news. (بعد از شنیدن خبر بد، احساس ناراحتی کرد.)
- Excited (هیجانزده) → The kids were excited about the trip. (بچهها برای سفر هیجانزده بودند.)
- Angry (عصبانی) → She was angry because of the traffic. (او به خاطر ترافیک عصبانی بود.)
صفت های مربوط به بو، مزه و صدا
این صفتها برای توصیف حسهایی که از طریق حواس پنجگانه دریافت میشوند، به کار میروند. آنها میتوانند به توصیف بوها، طعمها و صداها کمک کنند.
مثالها:
توصیف بو
- Fragrant (خوشبو) → The garden is fragrant with blooming flowers. (باغ با گلهای شکوفا، خوشبو است.)
- Putrid (متعفن) → The garbage had a putrid smell. (زبالهها بوی تعفن میدادند.)
- Acrid (تند و زننده) → The smoke from the fire had an acrid odor. (دود آتش بوی تند و زنندهای داشت.)
توصیف مزه
- Sweet (شیرین) → The cake was sweet and delicious. (کیک شیرین و خوشمزه بود.)
- Bitter (تلخ) → This coffee is too bitter for me. (این قهوه برای من خیلی تلخ است.)
- Sour (ترش) → The lemon juice was very sour. (آب لیمو خیلی ترش بود.)
- Salty (شور) → The soup is too salty. (سوپ بیش از حد شور است.)
- Spicy (تند) → I love spicy food. (من غذای تند را دوست دارم.)
توصیف صدا
- Loud (بلند) → The music was too loud. (موسیقی بیش از حد بلند بود.)
- Quiet (آرام) → She spoke in a quiet voice. (او با صدایی آرام صحبت کرد.)
- Melodic (خوشآهنگ) → The bird’s song was melodic. (آواز پرنده خوشآهنگ بود.)
- Shrill (تیز و گوشخراش) → The alarm made a shrill noise. (آژیر صدای تیز و گوشخراشی داشت.)
- Muffled (خفه) → I heard a muffled sound from the next room. (صدایی خفه از اتاق کناری شنیدم.)
چگونه از صفتها در جملات انگلیسی استفاده کنیم؟
در زبان انگلیسی، وقتی چندین صفت پشت سر هم برای توصیف یک اسم استفاده میشوند، باید از یک ترتیب مشخص پیروی کرد تا جمله طبیعی و روان باشد. این ترتیب شامل نظر (opinion)، اندازه (size)، سن (age)، شکل (shape)، رنگ (color)، ملیت (origin) و جنس (material) است. مثلاً در جملهی A beautiful large old round red French wooden table، صفتها طبق این ترتیب قرار گرفتهاند. رعایت این الگو کمک میکند که توصیفها واضحتر و قابلفهمتر باشند.
همچنین، برای توصیف دقیقتر افراد یا اشیا، میتوان چندین صفت را ترکیب کرد. در جملهی He is a smart, hardworking, and responsible employee، سه صفت کنار هم قرار گرفتهاند تا ویژگیهای فرد را بهتر نشان دهند. استفادهی درست از چندین صفت در کنار هم باعث میشود که تصویر روشنتری از فرد یا شیء موردنظر ارائه شود.

بیشتر بخوانید: آموزش زبان انگلیسی برای کودکان
سخن پایانی
در پایان باید گفت؛ یادگیری صفت های کاربردی انگلیسی باعث میشود مکالمات روانتر و نوشتههای تأثیرگذارتری داشته باشید. اگر پشت سر هم تمرین کنید و از صفتهای جدید در گفتوگوها و نوشتههای خود استفاده کنید، میتوانید تسلط بیشتری بر زبان انگلیسی پیدا کنید. بهترین راه برای یادگیری این صفتها، استفادهی عملی و روزمره از آنها در مکالمات و نوشتار است.
اگر میخواهید زبان انگلیسی را ساده و کاربردی یاد بگیرید، نوین ری منبعی عالی برای تقویت مهارتهای زبانی شما است. در نوین ری میتوانید نکات آموزشی مفیدی پیدا کنید که به شما کمک میکند راحتتر و بهتر انگلیسی صحبت کنید.
سوالات متداول
۱. چرا یادگیری صفت های کاربردی انگلیسی مهم است؟
یادگیری صفتهای پرکاربرد به شما کمک میکند تا افراد، اشیا و احساسات را بهطور دقیقتر توصیف کنید. همچنین در مکالمات روزمره، نوشتار رسمی و غیررسمی و حتی آزمونهای بینالمللی مانند آیلتس و تافل، استفاده از صفتهای مناسب باعث روانتر شدن زبان شما میشود.
۲. چگونه میتوان صفت های کاربردی انگلیسی را بهخاطر سپرد و در مکالمات استفاده کرد؟
برای حفظ کردن صفتها، میتوانید آنها را در جملات مختلف به کار ببرید، تمرینهای نوشتاری انجام دهید و از روشهایی مانند کارتهای حافظه (flashcards) یا فیلم و کتابهای انگلیسی استفاده کنید. همچنین، تمرین مکالمه با افراد دیگر میتواند تأثیر زیادی در یادگیری داشته باشد.
۳. چه تفاوتی بین صفتهای توصیفی و صفتهای مقایسهای وجود دارد؟
صفتهای توصیفی (Descriptive Adjectives) فقط یک ویژگی را بیان میکنند، مانند beautiful (زیبا) یا large (بزرگ). اما صفتهای مقایسهای (Comparative Adjectives) برای مقایسه دو چیز استفاده میشوند، مانند bigger (بزرگتر) یا more interesting (جالبتر).